جوک های خنده دار
.
اطلاعات کاربری
درباره ما
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

جوک های خنده دار

دیوانه اولی: من وقتی رو کله ام وامیستم خون توی سرم جمع میشه، ولی وقتی روی پاهام وامیستم، خون تو پاهم جمع نمی شه، می دونی چرا اینجوریه؟
دیوانه دومی: خوب معلومه، چون پاهات مثل کله ات تو خالی نیستند!!!

 

بچه از باباش می پرسه: بابا! تو بهشت زنها از شوهراشون جدا زندگی می کنند یا با هم هستن؟
باباهه می گه: بچه جون! اگه زنها با شوهراشون یک جا باشن که اونجا دیگه بهشت نمی شه!

 

حیف نون زنگ می زنه ثبت احوال، می گه: ببخشید، اونجا ثبت احواله؟ من امروز احوالم خیلی خوبه، می خواستم ثبت كنم!

 

توی یک مهمانی، یک خانمی رو می کنه به حیف نون، می گه: به نظر شما من چند سالمه؟ حیف نون می گه: گفتنش یک خورده مشکله، اما یک کم که دقیق می شم می بینم اصلا بهتون نمی یاد!

 

حیف نون می ره کارخانه چوب بری استخدام بشه، آقاهه می پرسه: سابقه ای تو کار چوب بری داره؟
حیف نون می گه: من می تونم درختای گردو به قطر یک متر رو در مدت یک دقیقه با تبر قطع کنم!
آقاهه خیلی تحت تاثیر قرار می گیره، می گه: این همه تجربه رو از کجا آوردی؟
حیف نون می گه: از کویر لوت!
آقاهه می گه: مرد حسابی! کویر لوت درخت گردوش کجا بود؟!
حیف نون می گه: پس فکر کردی واسه چی دیگه اونجا درخت گردو پیدا نمی شه؟!

 

معلم: کی می دونه چرا هواپیما پروانه داره؟
رضا: آقا اجازه؟ برای اینکه خلبان عرق نکنه!
معلم: از کجا فهمیدی؟
رضا: آقا اجازه؟ یه دفعه که ما داشتیم فیلم تماشا می کردیم، دیدیم که وقتی پروانه هواپیما از کار افتاد، خلبانه خیس عرق شد!

 

یارو می رسه به دوستش می گه: حیف نون چی شده؟ خیلی به نظر ناراحتی؟
حیف نون می گه: آخه این هفته بدترین هفته برام بود، شنبه طلبکاره اومد در خونمون، یکشنبه ماشینم رو دزدیدند، دوشنبه خونه مون آتیش گرفت، سه شنبه سکته ناقص کردم، چهارشنبه بابام فوت کرد، پنج شنبه زنم گم شد و از همه بدتر جمعه… زنم پیدا شد!

 




:: موضوعات مرتبط: طنز , ,
:: برچسب‌ها: جوک , جوک های جدید و بامزه , مطالب جالب , جوک های زیبا , جوک های خنده دار , جوک های جدید , جوک های فیسبوکی , لطیفه , لطیفه های زیبا ,
:: بازدید از این مطلب : 327
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : pj
ت : پنج شنبه 2 مرداد 1393
.
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
ziziemdad در تاریخ : 1393/5/2/4 - - گفته است :
اوفففففففففففففف چی هست
پاسخ:منظورت بوگاتیه دیگه ؟؟ نظرات بالای هر پست قرار داره . مرسی . :)

<-CommentGAvator->
:·•●’✿ᗩᔕᗩﬡᗩ✿‘●•· در تاریخ : 1393/5/2/4 - - گفته است :
kkhh
پاسخ:هههههه . :)

<-CommentGAvator->
Rooze19 در تاریخ : 1393/5/2/4 - - گفته است :
بچه که بوديم
بازيگوشي
ميکرديم
.
.
.
الان که بزرگ شديم فرقي نکرده فقط بر عکس شده
گوشي بازي
ميکنيم..
پاسخ:بله . دقیقاً . :)

<-CommentGAvator->
Rooze19 در تاریخ : 1393/5/2/4 - - گفته است :
تو اتوبوس نشسته بودم پیرزنه ازم پرسید: مادر کجا درس میخونی؟ گفتم: اهواز مادرجون.گفت: شیراز؟ گفتم: نه اهواز.گفت: آها کجای شیراز میخونی؟ گفتم: اهوازمیخونم گفت: گفتی کجای شیراز؟دیدم زشته صدامو بلندکنم گفتم: آره شیراز میخونم گفت: پس چرا هی میگی اهواز !؟ قیافه ی منو دیگه خودتون تصور کنین!!!
پاسخ:ههههههههههههههههههه . خیلی باحال بود . مرسی . :))))))))))))))))

<-CommentGAvator->
Rooze19 در تاریخ : 1393/5/2/4 - - گفته است :
روزي نويسنده جواني از جرج برنارد شاو پرسيد:«شما براي چي مي نويسيد استاد؟» برنارد شاو جواب داد:«برای یک لقمه نان»نویسنده جوان برآشفت که:«متاسفم!برخلاف شما من برای فرهنگ مینویسم!»وبرنارد شاو گفت:«عیبی نداره پسرم هر کدام از ما برای چیزی مینویسیم که نداریم!»
پاسخ:قشنگ بهش گفته . :)

<-CommentGAvator->
Rooze19 در تاریخ : 1393/5/2/4 - - گفته است :

پاسخ:مرسی . :)


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








موضوعات
صفحات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
پشتیبانی